کد مطلب:163185 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:226

ضرورت تمحیص
دنیای ما، دنیای آمیزش ها و اختلاطهاست، دنیای بلبله و درهم شدن ها و در یكدیگر فرورفتن هاست.در این آمیزش ها، نفوذی ها و جاهل های مغرور، میاندار هستند. با بلاء و ابتلاء، هم نفوذی ها مشخص می شوند و كافرها از مؤمن


جدا می گردند و هم جاهل ها به وضع خویش و اندازه ی خویش واقف می گردند و اگر بخواهند با خود كاری را آغاز كنند و در خود طرحی پیدا كنند، می توانند و اگر مدیری بخواهد آن ها را در پستی بگذارد و جایگاه و منزلتی ببخشد می فهمد و می شناسد و می تواند تحول در جایگاه ها و پست ها را دنبال نماید.

امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه ی 16 نهج البلاغه كه پس از بیست و پنج سال از رحلتر سول خدا صلی الله علیه و آله و پس از پنجاه سال از ظهور اسلام در اوایل خلافت و روزهای اول كارش سخن می گوید، قسم یاد می كند كه؛ «الا ان بلیتكم قد عادت كهیئتها یوم بعث الله نبیه بالحق...» می فرماید: ابتلاء و گرفتاری شما پس از پنجاه سال مثل همان روزی گشته كه خداوند رسولش را برانگیخت.به خدایی كه او را به حق مبعوث نمود، همه درهم آمیخته می شوید و پراكنده می شوید [1] و غربال می شوید و زیر و رو می گردید تا آن ها كه پایین بودند به بالا بیایند و آن ها كه در بالا قرار گرفته بودند پایین بیفتند.باید جلودارهایی كه كوتاه آمده بودند جلو بیفتند و سبقت بگیرند و آن هایی كه جلو آمده بودند و سبقت گرفته بودند، كوتاه شوند و بریده شوند.می گوید: یك كلمه كم نكرده ام و هیچ دروغ نگفته ام و از این روز و این جایگاه خبر داشتم و مركبی كه در این راه می تازد می تواند اسب های سركش خطا باشد كه همراهش را در آتش می اندازد و می تواند اسب آرام تقوا و طاعت باشد كه اهل خود را به دوش گرفته و عنان داده و آن ها را به بهشت رسانده است.

حق وباطل.دو راه یا دو روش یا دو مقصد هست و هر كدام از این دو خواهانی


دارد.«حق و باطل و لكل اهل».

می بینی كه چگونه از بلاء و ابتلاء امتی سخن می گوید كه جاهلیت به آن بازگشته و چگونه از آمیزش ها و غربال ها و تحول ها می گوید و چگونه از راه و مركب های سركش و آرام می گوید و از حق و باطل و خواستاران این دو.برای غربال شدن و تمحیص كردن، آزمایش و ابتلاء و امتحان ها مطرح می شود تا جایگاه ها مطابق اندازه ها باشد و نفوذی ها و مغرورهای جاهل به كنار می روند و سر كار خود گیرند.

با عبادت، با عمل، با حرف، آدم ها مشخص نمی شوند و اندازه هاشان نمودار نمی گردد، آن چه نهفته ها را مشخص می كند و حالت ها و آدم ها را از یكدیگر جدا می سازد، بلاء است و این بلاء، صنعت خدا و كار اوست.كه می فرماید: «و اصطنعتك لنفسی»؛ [2] تو را برای خودم ساختم.

كسانی كه غرور علم و عشق و عمل گرفتارشان می كند، غربال بلاء و گرفتاری ها نجاتشان می بخشد و ضعف ها و كفرشان را و نفهته ها و نفوذی ها را مشخص می سازد.كه حسین علیه السلام فرمود: «الناس عبید الدنیا والدین لعق علی السنتهم یدیرونه ما درت معائشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون». [3] آدم ها آن جا كه با بلاء تمحیص می شوند دین داریشان مشخص می گردد.



[1] بلبلة به معناي اختلاط و تفريق آمده است.بلبلت الالسن، زبان ها درهم آميخت.و فرق الامتعة و الاهواء، متاع يا آراء را پراكنده ساخت و يا درهم ريخت.اقرب الموارد.

[2] طه، 41.

[3] بحارالانوار، ج 78، ص 117، ح 2.